آزادی بهائیان در ایران حلقۀ اصلی و جدا ناپذیری است که به آزادی کل جامعه در ایران وصل است

دوستان عزیز

در ابتدا میخواهم از برگزارکنندگان این کنگره تشکر کنم که من را که نه به حزبی وابسته ام و نه عضو هیچ سازمانی هستم، دعوت کرده اند تا در حدود 20 دقیقه به موضوع تعقیب و سرکوب بهائیان در ایران بپردازم.
به نظر من آزادی بهائیان در ایران حلقۀ اصلی و جدا ناپذیری است که به آزادی ِ کل ِ جامعه در ایران وصل است، به عبارت دیگر تحقق آزادی همۀ ایرانیان با آزادی بهائیان و احقاق حقوق آنان آغاز می شود. درحقیقت بهائی ستیزی در جمهوری اسلامی ایران اصلی ترین دلیل بر ایده لوژی و پراکتیس دیکتاتوری توتالیتر محسوب می شود. دیکتاتوری به اصطلاح جمهوری اسلامی بر مبنای تعصبات مذهبی بیش از سی سال است که در ایران حکومت می کند. ناگفته نماند که تاریخ دشمنی با دیانت بهائی یعنی همان بهائی ستیزی از دوران قاجار شروع شده است. در دوران حکومت محمد رضا شاه پهلوی ادامه پیدا کرده و در جمهوری اسلامی ایران کاملا ً سیستماتیزه یعنی روشمند شده است.
جدیدترین اقدام دولت ایران بازداشت و زندانی کردن هفت نفر از مدیران سابق جامعه بهائی است که عبارتند از خانمها فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت و آقایان جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضائی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم. هدف مقامات جمهوری اسلامی اختناق توتال یعنی نابودی کامل جامعۀ بهائی ایران می باشد.

از جمله اتهامات وارده به این جامعه، جاسوسی ، و فعالیتهای تبلیغاتی علیه نظام اسلامی و تأسیس تشکیلات غیرقانونی است که بهائیان کلیه این اتهامات را بطور کامل رد کرده اند.

در سال 1991 و به درخواست رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت الله علی خامنه ای و رئیس جمهور وقت آقای رفسنجانی، نقشۀ منظمی به این منظور طراحی شده بود.

احکام سنگین زندان که برای هفت مدیر مطلقا ً بیگناه و مبرا از تخلف جامه بهائی ایران صادر شده ، رأیی علیه تمامیت یک جامعه دینی است. این رأی نه برعلیه هفت مدیر بهائی بلکه بر علیه هرفرد بهائی است که حتی اجازۀ ابراز عقیده خود را در چهارچوب زندگی شخصی خویش هم ندارد.

خانم شیرین عبادی در گفتگوئی که روز 17 مرداد 1389 در تلویزیون فارسی بی بی سی ( که طبق اعتقاد پارانوئید سردمداران جمهوری اسلامی Baha’i Broadcast هم نامیده می شود) گفت: “من خودم شخصا ً ورق به ورق این پرونده را خوانده بودم و متوجه شدم که هیچ دلیلی که اتهام آنها را ثابت بکند و هیچگونه سندی که مثبت ادعای دادستان باشد در پرونده وجود ندارد” پس باید پرسید که اتهامات مجعول و فاقد هرگونه سند معتبرِ علیه این هفت زندانی نمایانگر چیست؟

آیا این دروغها نمایانگر سیاست و ایده لوژی حکومتی نیست که از دگر اندیشان وحشت دارد و فقط با هدف بدنام کردن یک جامعۀ دینی صلح جو و با هدف تحریک فرد به فرد ِ هموطنانمان برعلیه بهائیان ایران، نابودی بخشی از جامعۀ ایران را که همان جامعۀ بهائی باشد دنبال می کند؟

هفت مدیر جامعۀ بهایئ به زندان گوهردشت کرج در فاصلۀ 20 کیلومتری غرب تهران منتقل شده اند.

قابل توجه است که گروه مدیران جامعۀ بهائی بیش از دستگیری با اطلاع حکومت ایران به امور اولیه اجتماعی و معنوی جامعۀ بهائیان ایران رسیدگی می کرده¬اند.

سرکوب روشمند حکومت توتالیتر من را به یاد وضع یهودیان در دهۀ سی تقویم میلادی در آلمان ناسیونال سوسیالیسم می اندازد. در سالهای اولیۀ بعد از انقلاب اسلامی ایران بیش از 200 بهائی کشته شده و حداقل هزار بهائی فقط به دلیل اعتقادات دینی شان زندانی شدند.

حکومت توتالیتر جمهوری اسلامی می کوشد جلوی پیشرفت جامعه بهائی ایران را هرچه بیشتر بگیرد. میراث فرهنگی بهائیان را تخریب می کند، در دهۀ نود امکانات اشتغال بهائیان محدود می شود و از ورود جوانان بهائی به مؤسسات آموزش عالی کشور جلوگیری میشود. از سال 1384 سرکوبی¬ها افراطی تر میشود. بازداشتها افزایش می یابند، آزار ، خشونت، آتش زدن خانه ها و محلهای کسب بهائیان تشدید می شود.

سرویس خبری جامعۀ بهائی لیستی را تهیه کرده که برنامۀ روشمند بهائی ستیزی در ایران را روشن میسازد.

• تهیه و توزیع فهرستی از بهائیان به پیوست ِ دستورالعملی مبنی براین که اعضای این جامعه محرمانه تحت نظر قرار بگیرند

• یورشهای سحرگاهی به خانه های بهائیان و مصادره اموال آنان

• بازداشت و بازجوئی های خودسرانۀ بهائیان در سراسر کشور

• برانگیختن هر روزۀ نفرت نسبت به بهائیان در رسانه های تحت حمایت دولت

• برگزاری همایش ها و سخنرانی های ضدبهائی توسط معممین و متعاقب ِ آن یورش های برنامه ریزی شده به خانه و اموال بهائیان در شهرها و روستاهای محل ِ برگزاری این همایش ها

• تخریب گورستانهای بهائی در سراسر کشور

• ویران کردن زیارتگاهها و اماکن مقدسه بهائیان

• آتش زدن خانه ها واموال بهائیان

• محروم کردن بهائیان از آموزش عالی

• تحقیر دانش آموزان بهائی در کلاسها توسط معلمین مدارس

• اعلام فهرستی از مشاغل و حرفه ها که بهائیان حق اشتغال به آنها را ندارند

• ندادن وامهای بانکی به آنها

• مُهرو موم مغازه های بهائی ها

• عدم ِ تجدید و تمدید مجوزهای کسب بهائیان

• فشار بر مالکان اماکن تجاری برای اخراج مستأجرهای بهائی

• درهفته های اخیر مواردی ازآزار بهائیان گزارش می شود که فقط و فقط عملکرد توتالیتر رژیم و تعصبات بخشی از جامعۀ ایران را اثبات می کند:

• “پنجاه خانه متعلق به خانواده های بهائی در روستای دور افتاده ایول در شمال ایران در جریان برنامه ای بلند مدت برای بیرون راندن آنها از منطقه تخریب شده”

• سازمان اطلاعاتی که در همۀ دانشگاهها و مؤسسات دولتی دفتردارد به مقامات دانشگاه ملی گفته است با شرکتهائی که به بهائیان تعلق دارد معامله نکنند

• اتحادیه عینک سازان به دو مغازه عینک سازی در تهران اخطار داده که مغازه هایشان را تعطیل کنند. این اخطارها بعد از بستن مغازه های مشابهی در خُمین و رفسنجان داده شده است

• نوشته های ضدبهائی با عنوان ” حامیان شیطان” به مقیاسی گسترده در شهر کرمان توزیع شده است

• چندین کامیون زائده های ساختمانی و خاک روی قبرهای گورستان در بروجرد ریخته شده و به ساختمانهای گورستان بهائی مشهد آسیبهای فراوانی رساندند

• در حدود 50 بهائی دیگرهمچنان در ایران زندانی هستند

• درواقع تمام افراد ِ جامعۀ بهائی گروگان دولت ایران است

دولتی که به دنبال اهداف شومی مانند محو بهائیان به عنوان جامعه ای زنده در این کشور است.

همانطور که خانم دوگال، نمایندۀ ارشد جامعه بهائی در سازمان ملل می گوید: “زندانی کردن این افراد را باید به عنوان تلاش برای بریدن سر این جامعه و زدن ضربه ای نابود کننده به بزرگترین اقلیت غیرمسلمان در ایران تلقی کرد.”

اجازه بدهید یک مثال در مورد تخریب گورستانهای بهائیان بیآورم:

تخریب گورستانها در کشورهای دیگر ِ جهان یا توسط افرادی که مبتلا به امراض روحی هستند انجام می شود ویا انسانهائی که اهداف سیاسی شان را به روشی بیمارگونه دنبال می کنند. فاشیستها به دلیل ِ نفرتی که به کلیمیان دارند همواره گورستانهای آنان را تخریب کرده اند و روی آنها شعار و یا نشان صلیب شکسته می کشند. و این عمل همچنان تا به امروز ادامه داشته است. یعنی حتی مرده ها را هم نمی خواهند آرام بگذارند. البته گروهای فاشیستی که امروز هنوز در اروپا فعالیت می کنند غیرقانونی عمل می کنند، عملشان جرم محسوب می شود و این نوع جنایتها توسط افرادی و یا گروههائی مستقل انجام می شود. در ایران تخریب گورستانهای بهائی به نام حزب الله و به دستور و یا حداقل تائید و سکوت مقامات دولتی انجام می شود.

در آخرین هفتۀ ژوئیه 2010 بهائیان ِ سمنان رسما ً توسط مسئولان از استفاده از گورستان بهائی آنجا که حدود 25 سال به بهائیان تعلق داشت، ممنوع شدند. در عوض به بهائیان دستور داده شد از منطقه ای دور افتاده به عنوان گورستان جدید بهائی استفاده شود.

گورستان بهائیان سمنان چندین بار مورد حمله قرار گرفته است و مسئولان دولت، خانواده ها را برای گرفتن جواز دفن به مراجعات مکرر مجبور می کنند.

در 27 بهمن 1387 (فوریه 2009) این گورستان به شدت تخریب شده بود.

گمراهانی که در تلۀ ایده لوژی جمهوری اسلام افتاده اند، تصور می کنند با اقدام به اینکه مرده ها را دوباره بکُشند و یا اینکه با نوشتن ِ جملات تحقیرآمیز دربارۀ آئین بهائی مانند “بهائیان نجس کافر”، برقبر آنان، و یا تهدید آنان به مرگ، در راه ِ خدا قدم برداشته اند.

بهائیان برای جامعۀ خودشان قشری یا طبقه ای مانند روحانیت که در ادیان دیگر هنوز نقش اجتماعی بازی می کند، ندارند. ولی آیا به روحانیت ادیان دیگر احترام نمی گذارند؟

چرا جامعۀ ایران توان آنرا ندارد که آزادانه دربارۀ نقش روحانیت در اجتماع بحث کند و این آزادی را به افراد جامعه خود بدهد که برای خود رابطۀ انسان و خدا را و یا حتی بی خدائی را حل کنند؟

این یک واقعیت است که تصور ایده لوژیک تام جمهوری اسلامی از ولایت فقیه باوری است توتالیتر که فکر می کند باید تمام جامعه را به شکل خود درآورد.

بهائیان برای جامعۀ خود تساوی زن و مرد را تبلیغ می کنند و طاهره، یک زن ِ بابی بیش از 150 سال پیش چادر خود را برانداخت ولی آیا تا بحال کسی در دنیا گزارش داده است که بهائیان دیگران را مجبور کرده اند با زور و جریمه حجاب از سر برکَنند ؟ آیا این واقعیت که بهائیان به تساوی حقوق زن ومرد اعتقاد دینی دارند باعث دشمنی دولتمداران و مسئولان دولتی جمهوری اسلامی ایران است؟

بهائیان اعتقاد دارند که باب و بهاءالله دو پیامبر هستندو ادیان خود را تأسیس کرده اند. سئوال اینست که چرا دولت ِ ایران ظرفیت آنرا را ندارد که نظر و عقیده ای دیگر را تحمل کند بدون اینکه ملزم باشد که آن عقیده را بپذیرد؟

جامعۀ ایران احتیاج به دولتی دارد که امکانات ابتدائی ترین آزادیها را برایش فراهم کند نه مانند رژیم توتالیتری که به نام دین و پیغمبرابتدائی تری حقوق حقه انسانی را ازمردم خویش سلب کند.

اما جامعه بهائی درحال ِ بیدار شدن است. مشکل ِ ایران فقط استفاده از بمب اتمی نیست، کمک به جنبش های تروریستی هم تنها مسأله ای نیست که دنیای آزاد را به خود مشغول کرده باشد. بلکه مشکل آنجاست که ابتدائی ترین حقوق بشری که در سطح جهانی باید پیاده شود یعنی آزادی عقیده و بیان، در ایران بصورت یک تابو درآمده است. جمهوری اسلامی ایران توتالیتر بودن خود را به این صورت اثبات می کند که از آزادی عقیده و بیان نه فقط برای بهائیان بلکه برای همۀ گروهها و سازمانها و احزابی که برای پیشرف ایران کوشش می کند جلوگیری می کند.

جمهوری اسلامی ایران حتی اجازه نداد که مجلس مؤسسان تشکیل شود و چهارچوب قانون اساسی ریخته شود که مبادا روزی مانند اسپانیا حزب سوسیالست دولت تشکیل بدهد، بدون آنکه احزاب دیگر نفی شوند.

من اطمینان دارم که روزی جنایتهائی که در زندانهای جمهوری اسلامی ایران و در سطح اجتماع ایران در سی و یک سال گذشته انجام شده اند یا در دادگاه جهانی و یا در دادگاههای خود ِ ایران به عنوان جنایت ضد بشریت محکوم خواهد شد.

دمکراسی پارلمانی چه از نوع جمهوری ، چه از نوع سلطنتی پایه ابتدائی ترین پیشرفت بشریت است.

به امید آزادی برای همۀ ایرانیان

متشکرم
Dr. Wahied Wahdat-Hagh, senior fellow at the European Foundation for Democracy in Brussels
http://europeandemocracy.org