قطعنامه کنگره ششم (کنگره یگانگی ملی) حزب مشروطه ایران

آخن، 11 و 12 نوامبر 2006

فاصله کنگره های پنجم و ششم حزب همزمان با مرحله تازه ای در تحول رژیم اسلامی شده است که بی اغراق می توان گفت خطرناک ترین دوران جمهوری اسلامی است. در مرحله اول درهم شکستن رژیم پیشین و مرحله دوم دوران پس از جنگ، چهارچوب های اجتماعی و اقتصادی که با رنج و هزینه ملت ایران در طول شش دهه پیش از انقلاب ساخته شده بود با همه فساد و بی لیاقتی حکومت آخوندی محفوظ ماند. جامعه ایرانی در صورت تازه ناساز و تاسف آور اسلامگرای خود دنباله همان شش دهه بود.

در این مرحله سوم که از سال گذشته آغاز شده است ما با طرح گسترده و همه سویه ای برای زیر و رو کردن جامعه ایرانی، چنانکه می شناسیم، روبروئیم. کوشش آگاهانه ای در راه است که ایران را سراسر درقالب تنگ یک جهان بینی ارتجاعی بریزند و هر کانون مقاومتی را در هر جای جامعه از ریشه بکنند. گروه تازه ای با ماموریت همیشگی کردن حکومت خود و بلندپروازی های خطرناک تسلط منطقه ای و فرا تر از آن روی کار آمده است که هر نشانه سرزندگی جامعه ایرانی را تهدیدی برای موجودیتش می داند. انقلابی که روشنفکران و طبقه متوسط ایران به راه انداختند اکنون در یک چرخش کامل، با همه قدرتی که کشوری با توانائی های ایران به هر حکومتی می دهد کمر به درهم شکستن طبقه متوسط و آنچه از جنبش روشنفکری بتوان گفت بسته است.

مسئله در دگرگونی سیاست ها و بد تر شدن وضع در اینجا و آنجا نیست. انقلاب دیگری در جریان است که نه تنها بر واپسمانده ترین عناصر و لایه های اجتماعی تکیه دارد بلکه مصمم است همه جامعه را به سطح آنها پائین بیاورد. یک “طبقه جدید” تکنوکرات و نظامی با موافقت کامل خطرناک ترین جناح “روحانیت” فرمانروا، می خواهد رسما مالک همه منابع دارائی اصلی کشور شود و با به خدمت گرفتن تکنیک های دیکتاتوری های توتالیتر مدرن، میهن ما را به قرون وسطای خرافات و تاریک اندیشی بر گرداند. اسلامی کردن جامعه با قدرت تمام در جریان است و بمب اتمی، نگهدارنده نهائی “نظم نوین”ی خواهد بود که این تازه ترین شاگردان هیتلر خیال دارند بر ایران تحمیل کنند. سیاست های خارجی رژیم پس از یک دوره عادی کردن روابط با خانواده بین المللی، بار دیگر پا به مرحله رویاروئی با بزرگ ترین قدرت جهانی و قدرت منطقه ای گذاشته است و امنیت ملی و حتی یکپارچگی ایران را بطور جدی به خطر می اندازد.

عنوان کنگره یگانگی ملی برای کنگره ششم با توجه به این دورنمای زشت و تهدید آمیز و در هردو معنی یگانگی ملی اختیار شد. از سوئی حزب تصمیم خود را به دفاع از ایران به عنوان یک کشور و یک ملت بار دیگر اعلام می کند زیرا پافشاری بر چنین موضوعی بیش از همیشه ضرورت دارد. گروهی فرصت طلب با دادن امتیازات خطرآفرین به عناصری که برنامه دراز مدت و قصد نهائی شان جدائی از ایران است بهر ترتیب می خواهند جبهه ها و شوراهائی را سرهم و ملت ایران را به ملیت های ساختگی تجزیه کنند.

از سوی دیگر پیش کشیدن یگانگی ملی نشانه آن است که ما بیش از همیشه به ضرورت تغییر نگرش خود در مبارزه پی می بریم. حزب مشروطه ایران چنانکه بارها اعلام داشته هدف اصلی خود را بازساختن فرهنگ و سیاست و جامعه ایران از روی نمونه پیشرفته ترین دستاورد های تمدن غربی قرار داده است و مبارزه برای برچیدن دستگاه جمهوری اسلامی را جز مقدمه ای برای آن منظور مهم تر نمی شناسد. تاکید بر یگانگی ملی از آنجا ست که بازساختن جامعه ایرانی و پیراستن فرهنگ و سیاست آن از آلودگی ها و خشونت های میراث قرن ها واپسماندگی از کاروان جهان مدرن کار یک حزب و یک گرایش سیاسی نیست؛ و ایران نیز مانند هر جامعه پیشرفته ای نیاز به یک گفتمان و چهارچوب ملی به معنی توافق و همکاری همه نیرو های سیاسی بر پایه اصول، و در راه هدف های مشترک ملی دارد. اختلاف و رقابت نیرو های سیاسی و اجتماعی که در طبیعت جامعه بشری و موتور پیشرفت است رویه (جنبه) دیگر یگانگی ملی و نشانه یک نظام سیاسی کثرت گراست.

کوشش برای سالم کردن سیاست در همین مرحله و در فضای آزاد از سرکوبگری جمهوری اسلامی وظیفه ای مهم تر از پویش قدرت است که اصلا در جهان تبعیدیان معنی ندارد. ما نیرو های مخالف رژیم را فرا می خوانیم که بجای توجیه خود و کوبیدن یکدیگر که در بهترین صورت خود نیز هیچ گروهی را به قدرت نزدیک نخواهد کرد اولویت را به ساختن فضائی بدهند که برای ایران پس از جمهوری اسلامی می خواهند. گذاشتن دمکراسی و حقوق بشر از هم اکنون در قلب فعالیت سیاسی و نگریستن به مسئله سیاست و اجتماع و فرهنگ از پشت منشور مدرنیته از همین جا می باید آغاز شود و آنگاه است که می توان اعتماد را به سیاست ایران بازآورد. جایگزین جمهوری اسلامی در رهبر یا شورا و شورا های رهبری نیست. در جهان بینی و کارکرد سیاسی است که نقطه مقابل رژیم باشد. آنها که خود را جایگزین این رژیم می شمارند می باید در گفتار و کردار نشان دهند که هم تفاوت و هم شایستگی لازم آن را دارند.

کنگره با اعتقاد به اینکه هر تفاهم و همگرائی ملی برای برقراری نظام سیاسی دمکراسی لیبرال به معنی حکومت اکثریت محدود به اعلامیه حقوق بشر می باید در میان نیرو های سیاسی اصلی ایران بویژه بخش سازمانیافته آن صورت گیرد، آمادگی حزب را برای همکاری در هر سطح با چپ و راست طیف سیاسی ایران از جمله گرایش دمکرات و عرفیگرای مسلمان و نه اسلامگرا اعلام می دارد. ما دریافته ایم که باید هواداران حقوق بشر و دمکراسی را در هر جامه و از هر رنگ و با هر پیشینه به عنوان همراهان خویش بپذیریم. مسئله ایران از رقابت ها و تصفیه حساب های شخصی و گروهی گذشته است. هر گروهی که توانائی بازنگری خود و موقعیت ایران را داشته باشد و خود را در خدمت مقاومت و مبارزه نیرو های آزادی و پیشرفت در ایران، و جنبش دانشجوئی و کارگری و روشنفکری و توده بزرگ جوان ایرانی بگذارد در کنار ماست. نبردی برسر نه تنها آینده ایران بلکه روان ایرانی درگرفته است که از هر چه در صد سال گذشته تجربه کرده ایم درمی گذرد. “ایده” ایران و موجودیت ما به عنوان ملتی بسیار بزرگ تر از هر دوره تاریخی ایران، از جمله هزار و چهار صد ساله گذشته، درگرو این نبرد است و برای ما چیزی جز این ملت و این سرزمین نمانده است.

حزب مشروطه ایران به سهم خود آماده است و ما از نا آمادگی دیگران دلسرد نخواهیم شد. ملت ایران با چالشی بزرگ تر از همیشه روبروست و ما می کوشیم خود را به اندازه این چالش برسانیم. آماده کردن حزب برای نقش مهمی که در دگرگون کردن فرهنگ و سیاست ایران بر عهده گرفته است پیش از هرچیز بستگی به بالا بردن کیفیت خود آن دارد. گسترش آینده حزب مشروطه ایران اساسا در جهت کیفی خواهد بود و در پذیرش هموندان و بویژه تشکیل واحد های حزبی تازه، ارزش سیاسی و فرهنگی افراد مهم ترین سهم را خواهد داشت. ما نمی خواهیم صرفا از نظر شماره اعضای خود بزرگ باشیم.

پاینده ایران
زنده باد ملت ایران
حزب مشروطه ایران